اینجا رفته بودیم واسه بله برون دختر دایی فاطمه 3ام فروردین من وبابایی و علی رضا امیر من و دایی مهدی و خاله زهره یه شب دایی علی اومده بود به پیشنهاد من مامان جون ساندویچ فلافل درست کرد رفتیم شام پارک وای چقد سرد بود(4ام فروردین) من و مامان جون(دیگه حوصله آرایش نداشتم خیلی ورم کرده بودم رو زمین هم نمی تونستم بشینم اینجا بابایی رفته واسه زیر پایی بیاره که بشینم روش) زن دایی معصومه و حسین ...