زن دایی زهرا واسه شما یه دامن و یه پیراهن خوشگل ناز آورده بود که خودش واسه شما بافته بود. پ. ن:عضو پنجم خونه دایی حسن مهمان خونمون شده تا از سفر مشهد خودشون برگردند. ...
یک هفته پیش دایی مجید و زند دایی رفته بودن شیراز خونه مامان سهلا جون و این هفته اومدن سه شنبه هم اومدن خونه مون بمون سر زدن . وقتی اومدن زن دایی و دایی هی میگفتن تقصیر تو بود اون یکی میگفت تو یادت رفت خلاصه اینکه فهمیدیم واست سوغاتی آورده بودن و فراوش کرده بودن بیارن همراهشون. واسه همین دیشب که خونه خاله زهره دعوت افطار بودیم سوغاتی شما را بهتون دادن. دست شما درد نکنه ...
یادم رفت بنویسم مامان بزرگ رفته بود با عمو اسماعیل مسافرت واسه همین یه چند وقتی نبود وقتی اومد دلش واست خیلی تنگ شده بود واسه همین من به بابایی گفتم بیارش خونمون ،دوروز موند بعدش رفت وقتی رفت دوباره تنها شدیم و حوصلمون سر رفت واست سوغاتی یه عروسک خرس آورده بود،دستش درد نکنه ...