آوینا خانمآوینا خانم، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

عشق مامان بابا آوینا

یک اتفاق بد....

1392/4/24 14:10
نویسنده : مامان بابا
161 بازدید
اشتراک گذاری

دیشب تو آتلیه مشغول عکس گرفتن که بودیم یک اتفاق بد افتاد .....

داشتیم عکس میگرفتیم که واسه یه مدلش شما رو بصورت لمیده گذاشتن روی یه کوسن صورتی . سرت روش بود و خودم هواسم بهت بود که نیافتی .یه آن سرمو چرخوندم داشتم صحبت میکردم ،بابایی هم تو اتاق نبود ،یه دفعه یه چیزی گفت گرومممممممممممم استرسبرگشتم نگات کردم  با سر خورده بودی زمین .زود بلندت کردم بغلت کردم اولش گریه نمیکردی ولی ترسیده بودی ولی از استرس من شما افتادی به گریه منم گریم گرفت اشکم اومد پایین ولی خودمو کنترل کردم که بابایی نفهمه چی شده . بغلت کردم قربون صدقه ات رفتم خداروشکر چیزیت نشده بود زود خوب شدی.لبخند

 

اینم عکس امروز شما

راستی لباسهای سایز یک اندازه ات شدند .

بزرگ شدم

خوشگلم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)