7ماهگی
دخترم هفت ماهگیت مبارک
امروز تاسوعای حسینی است مصادف شده با تولد 7ماهگی شما دختر نازم.
تو این مدت خیلی کارات شیرینتر و معنادار شده
چندشب پیش وقتی میخواستم واست آب بیارم چندبار بهت گفتم آب آب میخوای یه دفعه شما گفتی: آپ.................
اینقد بامزه گفتی که پریدم بوسیدمت و هرچی دوباره سعی کردم تکرار کنی دیگه نکردی.
دیروزهم وقتی اومد دنبالت خونه مامانجون ،مامان جون بهت مبگفت مامان اومده مامان منم تو حیاط بودم داشتم دستهامو میشستم که بیام بگیرم که یه دفعه با صدا بلند گفتی :ماما......
امروز هم داشتیم باهم بازی میکردیم و ازت فیلم میگرفتم که یه دفعه گفتی بابا.....
خیلی نمکی و لوس شدی
تا مامان جون لباس تنش میکنه بره بیرون کمروتو هی میدی و هی پاهاتو محکم می کوبی زمین بالا که باخودش ببرتت. اونم کلی کیف میکنی میگه ببین منو میخواد. هروقت هم میبینیش کلی واسش ذوق میکنی اگه پشت تلفن هم صداشو بشنوی یا بهت بگم مامان جون کجاست دنبالش میگردی.خلاصه اینکه کلی دوسش داری و به وجودش عادت کردی.
وقتی تو رروک هم میزارمت کلی ذوق میکنی و خودتو بالا پایین میکنی.
اگه گرسنه باشی دیگه خونه رو رو سرت میزاری و هی جیغغغغغغغغغغغغ میکشی.
وقتی سفره پهن میشه دوست داری بهت غذا بدم .جمعه گذشته دعوت بودیم بیرون تو پارک من قبلش سیرت کرده بودم ولی وقتی سفره پهن شد یه بند نق نق کردی و غذا میخواستی کاری کردی که که ما یکساعته بلند شدیم اومدیم خونه بهت غذا دادم.
مهارت نشستنت بهر شده و تعادل داری وقتی میشینی.از وقتی هم تو روروک رفتی مهارت ایستادنت بهتر شده و اگه کنار مبل بزارمت واسه چند ثانیه خودتو نگه میداری.
با دهانت بوه بوه میکنی و و آواهای جدید در میاری .این نشون میده کم کم میخوای حرف بزنی.
خوشگلکم موهات هم داره بلند مبشه و میشه تو موهات گیره مو زد و من عاشق این بودم همیشه تو موهات گیره های خوشگل بزارم
اگه من و بابای با هم شوخی کنیم میترسی و گریه میکنی.
وقتی گریه میکنی گریه هات لوس لوسی شدن اگه کسی پیشت نباشه یکم گریه میکنی بعد اینور اونورتو نگاه میکنی الکی جیغ میکشی بعد با دست و پاهات بازی میکنی.