آوینا خانمآوینا خانم، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

عشق مامان بابا آوینا

آوینا زردی گرفت

دو روز بعداز تولدت احساس کردم یه مقدار زرد شدی شنبه شب بردیمت پیش دکتر عباسی راد واست آزمایش نوشت دودل بودم ببرمت آزمایش بدی آخه دلم نمیومد ازت خون بگیرن ولی دلو به دریا زدیم شما با بابایی و مامان جون رفتید آزمایش دادید من تو ماشین بودم یکساعت بعد جواب رو گرفتیم من کلی گریه کردم هی خودمو سرزنش میکردم که چرا شما زردی گرفتید حتما واسه این بوده که یکم زودتر بدنیا آوردمت همون شب دستگاه فوتو تراپی کرایه کردیم از ساعت یکشب گذاشتمت تو دستگاه تا صبح پا به پات نشستم کلا این چند روز واسه دردهام خواب ندارم و همش هم نگران شما هستم ازبس ریزی   ورم هام هنوز کم نشده بمیرم واست یکشنبه تعطیل بود شهادت حضرت فاطمه زهرا بود ،هنوز وق...
24 فروردين 1392

بابابزرگ مامانی

همون شب که از دکتر اومدیم و جواب آزمایش بیلی روبین رو گرفته بودیم دایی حسن و بابابزرگ مامانی شام مهمان بودن من تا رسیدم رفتم تو بغل بابابزرگ کلی گریه کردم باببزرگ تو گوش شما اذان خوند ...
24 فروردين 1392