دختر خوشگلم عیدت مبارک امسال اولین عید فطر بزرگترین عید مسلمانان جهان با شما بودیم و رفتیم نماز عیدفطر هم خوندیم. صبح زود با بابایی و مامان جون دایی حسن رفتیم سمت جایگاه نماز .کالسکه هم بردیم که هنگام نماز شما توش بخوابی.تمام فکرم این بود یه وقت اذیت بشی و گریه کنی من نتونم نماز بخونم یا اینکه بین نماز مجبور به قطع نمازم بشم.گذاشتمت تو کالسکه و جلوم قرارت دادم که ببینمت. با تمام این فکرهام نماز شروع شد و شما اصلا اذیت نکردی و همش موقع نماز هواسم به شما بود و نگات میکردم و شما قرار خودت و بازی بودی و گاهی چهره منو از بین چادرم میدی و میخندیدی و گاهی به اونطرفت نگاه میکردی میخندیدی .وقتی نماز تمام شد به اون سمتی که شما رو مشغول کرده بود نگ...